معنی تالاب کوچک
حل جدول
لغت نامه دهخدا
واژه پیشنهادی
مرداب، لجنزار ،ابگیر
مرداب
تالاب اهواز
میان گران
از تالاب های گیلان
تالاب استیل، تالاب انزلی، تالاب سیاه درویشان، تالاب جوکندان
فرهنگ معین
(اِ.) آبگیر، استخر، برکه.
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
آبدان، آبگیر، استخر، برکه، برم، غدیر، نورنجه،
(متضاد) جوی، نهر، رود
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) محلی که آبهای رود خانه ها و چشمه ها و احیانا آب باران در آنجا جمع شود و راکد بماند آبگیر استخر برکه. آبگیر، استخر، برکه
معادل ابجد
483